سلام به همه دوستای عزیز
ضمن تشکر از همه دوستانی که به من لطف دارن و نظر میدن
و تشکر ویژه از آلفرد (جفی جون) و علی و سارای عزیز دوستای گلم که تو این چند روز واقعآ منو شرمنده کردن
میخوام یه کار جدید بکنم
میخوام همزمان و مستقیم شعر بگم و بنویسم
نمیدونم چه طور در بیاد ولی تلاش خودمو میکنم
نظر بدین لطفآ............
بیستم خرداد
کاشکی که گم شه از توی تاریخ
روزی که اشکه قلب منو ریخت
روزی که عشق و زندگی جون داد
روز تباهی بیستم خرداد
از توی تقویم کاشکی که پاک شه
مثه عشقه من کاشکی که خاک شه
ازش بپرسین چی بود گناهم
توشه ی راشه بگین که آهم
بگین صبامو کجا تو بردی
چرا نگامو به غم سپردی
کاشکی یه روزه خوش هم نبینه
کاشکی به خاک سیاه بشینه
چه زوری آخه بهش رسوندیم
گناهی کردیم که عاشق بودیم؟
بیستم خرداد عاشق نبودی
داشتی می سوختی توی حسودی
صبامو بردی تا اشک بریزم؟
اشکامو دیدی بازم بریزم؟
اون دنیا هم هست به چیت مینازی؟
بیستم خرداد ازم میبازی
از توی تاریخ پاک میشی آخر
مثه گله من تو میشی پرپر
صبا تو قلبم هنوزم زنده اس
روز مرگ تو آغازه خنده اس
شرمنده بچه ها خیلی ابتدایی دراومد
خودم که خوشم نیومد..............